اولین بار که گفتی دوستم داری
گریه ام گرفت …
هنوز هم كسی نمیداند:
چوپان قصه ها
دروغ میگفت تا...
چـرا آدمـا نميـدونن بعضـی وقتهــــا خــداحافـظ يعنـی :
يعنـی نــــذار برم
يعنـــــــی بــرم گــــردون
اگه یه روزی بهت گفتم خداحافظ ، یادت باشه منظورم ...
پاک ترین هوای دنیا ...
همان لحظه ای است ...
که دلهایمان هوای هم را میکند ... !!!
آن کس را که دوست داشتم ...
آدم بــا گذشتی بـــود ...
از من هم بــه سادگی گذشت ...
دردم این نیست که او عاشق نیست !
دردم این نیست که معشوق من از عشق تهی است !
دردم این است که با دیدن این سردی ها ، من چرا دل بستم . . . ؟
ﮔﻔﺘﻢ ﻧـﺮﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢ ﮐﻨﯽ
ﺑﺮﮔﺸــﺖ ﻧـﮕــﺎﻡ ﮐﺮﺩ ... ﮔﻔﺘﻢ ﺩﯾﺪﯼ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ …
ﮔﻔـﺖ : ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺷﻤـﺎ ؟
بد ترین حالت ممکن اینه که
وقتی باهاش قهری پیامک میاد
همه تن و بدنت میلرزه چون فکر میکنی اوونه
بعد که میبینی اون نیست
...
نامــــت
خاطراتــــت
بوســ ـــــه هایــــت
و ...
شب که میشود
یادت درآغوشم میگیرد
...
فقط رفت
بدون کلامی که بوی اشک دهد …
...
به اشک هایم بخند
چرا که تنها چیزی ست که از عشق
به یادگار خواهد ماند !
اگه یه روز دلمو شکستی”فدای سرت”
فقط کفش بپوش که شکسته هاش تو پات نره…
هی تو…
تویی که حالا صدام می کنی شما!
یادته زیر گنبد کبود دوتا دوست بودن و کلی حسود؟
تقصیر همون حسودا بود که حالا یکی بود یکی نبود…
مـن! فـقـط یـک واسـطه بـودم !!!
دل را خـدا داد و تـو هـم بـردی …
خيالت هميشه هست...
اما امروز دلم "خودت "را خواست،
نه خيالت را...
از آن تـــــمام شدن هایــــی که بشــود نقــــطه سرِ خط ...
و آنگــاه دیکـته تمـام شـود !
و من دیگــر آغــــــــــــــــــــــاز نشــــوم ...
دوست ؟؟ نه ممنونم...
ﻣﺸــﺮﻭﺏ؟؟ ﻧﻪ ﻣﻤﻨــﻮﻧﻢ...
ﺳﯿﮕﺎﺭ؟؟ ﻧﻪ ﻣﻤﻨﻮﻧـﻢ...
ﻣﺎﺭﯼ ﺟﻮ ﺁﻧﺎ؟؟ ﻧﻪ ﻣﻤﻨﻮﻧـﻢ...
سکس؟؟نه ممنونم...
ﻣﺴﺎﻓــﺮﺕ؟؟ ﻧﻪ ﻣﻤﻨﻮﻧـﻢ...
ﺩﯾﺎﺯﭘﺎﻡ؟؟ ﻧﻪ ﻣﻤﻨﻮﻧـﻢ...
ﻣــﻦ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ مرگ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﯿــﺎﺯ ﺩﺍرم
کاش یکی پیدا میشد
که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ،
به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟” ؛
بغلت کنه و بگه “گریه کن” …
خدایا ....
خیلی ها دلمو شکستن ؛ دیگه تحمل ندارم !
شب بیا باهم بریم سراغشون ....
من نشونت میدم ؛
تو ببخششون ... !!!
همیشه باید کسی باشد
تا بغض هایت را قبل از لرزیدن چانه‌ات بفهمد...
جــزایــی بـالاتــر از ایــن نیسـت ، بـه كسـی كـه
قسمـت تــو نیسـت ، دلــــ ببنــدی .... !!!
تو را هَرگِز آرِزو نَخواهَم کرد،
هَرگـــِـــــز …
چون مَحال میشَوی مِثل همِه آرزوهایَم !
سَـرَت گَـرم اسـت !!!
آنــجـا یـا هیـچ کُـجـا فَرقـی نِمـیکُـنَد!
مُـزاحِـمَـت نِـمیـشَـوَم! ، امّـــــا…
حَــرارَتِ سَـرگَـــــــــرمی هـایَــت مَـــرا ســـوزانــــــد…
تقصیر تونیست
مقصر معلم دستور زبان فارسی بود
که به من نگفت
"من" باهر "تویی" "ما" نمیشود!
ساعتها زیر دوش به کاشی های حمام خیره می شوی
غذایت را سرد می خوری ناهار ها نصفه شب ، صبحانه را شام!
لباسهایت دیگر به تو نمی آیند، همه را قیچی می زنی!
ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی!
شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد!
تنهائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست…
روزهای من اینگونه و شبهایم اصلاً نمیگذرد.
آمار مطالب
آمار کاربران
آمار بازدید
آمار
وب سایت: